مطرود عوام، در ره دریا شد

از خلق برون، به وادی معنا شد

 

آنجا که فقط خواص سکنی کردند

از جمله خواص گشت و در رویا شد

 

حالی که بدید ماجرای خاصان

در آتش و خون به وادی سودا شد

 

در وجد مدام آمد و حالی خوش

هر لحظه تولّدی و چون عنقا شد

 

دریافت که کار عاشقان بازی نیست

آن نِی شدنش به راه حق پیدا شد

 

دادش همه آنچه او بدانها خوش بود

تا از نفس‌اش به لحظه‌ای دارا شد

 

فهمید که خلّاق شدن در ره دوست

در عیش مدام آورَدَش مجرا شد

 

در درد بخندید و به دم رقصان شد

ساقی، نظری، به آنکی شیدا شد

 

این راه شروع و آن تهش ناپیدا

این مشک بگفت و در دمی رعنا شد

مُشک


غزل16


موسیقی کلاسیک Philip Glass – Metamorphosis
بشنویم در: آپارات  -  تلگرام

به گاهی که آمد یک از صد هزار

مطرود عوام، در ره دریا شد

آیینه در آیینه تو رقصان شدی

  ,ره ,خواص ,حالی ,خوش ,مطرود ,شد   ,در ره ,مطرود عوام، ,به وادی ,  در

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه دهکده هنرفردوس مطالب مفید و آموزشی زیرنظر مجموعه ماریا استوک ها :مرجع فروش قطعات استوک خودرو طلا و جواهرات دهدشتی ای تمام جهان با من باش مجمع خیرین مدرسه ساز ابهر گذشته حال آینده شمعدونی گروه فلزیاب صنعتی ثمین رادیو جوان